۸ نتیجه برای روسیه
رویا فتحی خانقاه،
دوره ۲، شماره ۳ - ( ۱۱-۱۴۰۱ )
چکیده
سال ۲۰۲۲، سالی پرفراز و نشیب برای امنیت اروپا بود. حمله روسیه به اوکراین در ۲۴ فوریه ۲۰۲۲ جنگی در مقیاس بزرگ همراه با ترس و وحشت فراوان بود. غرب با حمایت اقتصادی از اوکراین و تأمین منابع و تسلیحات مورد نیاز آن و حذف روسیه از بخشهای مهم اقتصاد بین المللی، از اوکراین در برابر روسیه قاطعانه حمایت کرد. این حمله، شوک بزرگی برای فنلاند بود و آن را مجبور به تجدیدنظر در مبانی سیاست خارجی و امنیتی خود کرد. کمتر از سه ماه پس از شروع جنگ اوکراین، رئیس جمهور فنلاند به طور رسمی درخواست عضویت در پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) را مطرح کرد. این تصمیم، چرخش مهمی در جهتگیری سیاست دفاعی و امنیتی فنلاند محسوب میشد. هدف این پژوهش، این است که عوامل مؤثر بر تغییر سیاست دفاعی و امنیتی فنلاند و تصمیم آن برای عضویت در ناتو را مورد بررسی قرار دهد. سؤال اصلی این پژوهش این است که چه عواملی باعث عضویت فنلاند در ناتو شده است؟ پاسخ به این پرسش در چارچوب متغیرهای نظریه «موازنه تهدید» استفن والت (قدرت کلی، مجاورت جغرافیایی، قدرت نظامی و نیات تهاجمی) قابل تبیین و توجیه است. تصمیم فنلاند برای عضویت در ناتو، حاصل دو عامل برداشت فنلاند از روسیه به عنوان تهدید نظامی بسیار جدی و همچنین تغییر اساسی در افکار عمومی به نفع عضویت در ناتو بود. روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی بوده و برای گردآوری اطلاعات از منابع کتابخانهای و پایگاههای اطلاعاتی داخلی و خارجی استفاده شده است.
نادر پور آخوند،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده
با شکلگیری بحران در سوریه، زمینه برای نفوذ قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای فراهم گردید. این کشورها با استفاده از ابزارها و اقدمات مختلف درصدد تأمین امنیت ملی و مناف خود بودهاند. در بحران سوریه، پای قدرتهای منطقهای و فرامنطقهای چون ترکیه و روسیه را به میان کشید. ترکیه به دلیل هم مرز بودن و تهدیدات ناشی از گروههای تروریستی و روسیه به دلیل حفظ پیوندهای اقتصادی و نظامی خود با سوریه و جلوگیری از کاهش نفوذ خود در خاورمیانه وارد میدان شدند. روسیه و ترکیه پیش از این همکاریهای وسیعی داشتند که با وقوع بحران سوریه و مواضع دو کشور، در تقابل با یکدیگر قرارگرفتند و زمانی به اوج رسید که ترکیه جنگنده روسیه را در مرز سوریه سرنگون کرد و روسیه نیز تمامی روابط خود با ترکیه را قطع کرد اما، بار دیگر دو کشور به سمت همکاری گرویدند. هدف این پژوهش تبیین تأثیر روابط روسیه و ترکیه در بحران سوریه بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران میباشد. سؤال اصلی تحقیق این گونه مطرح شده است که مناسبات روسیه و ترکیه در بحران سوریه چه تأثیری بر امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران داشته است؟ که این فرضیه مطرح شده است که مناسبات روسیه و ترکیه در بحران سوریه به واسطه حضور مؤلفههایی از قبیل تلاش برای سرنگونی خاندان اسد، نفوذ کردها و تلاش برای تضعیف نفوذ ایران، زمینهساز تضعیف امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که مناسبات روسیه و ترکیه در بحران سوریه زمینه ساز تضعیف امنیت ملی ایران شده است. نوع روش تحقیق توصیفی – تحلیلی و بر مبنای مطالعات کتابخانه است.
جهانبخش مرادی، مهربد مرادی، حسین کریمی فرد، مجید روحی دهبنه،
دوره ۳، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۲ )
چکیده
از زمان ظهور مسألهی هستهای ایران در روابط بینالملل، نقش کشور روسیه به واسطهی جهتگیریهای عمدتاً متفاوت آن با کشورهای غربی و همچنین استفاده از شرایط موجود برای دستیابی به منافع خود، بسیار مهم بوده است. از سوی دیگر، جایگاه جمهوری اسلامی ایران در دکترینهای سیاست خارجی روسیه و به خصوص در دکترین اوراسیاگرایی پوتین و پس از سال ۲۰۱۲ نیز، از اهمیت قابل توجهی در سیاست خارجی روسیه برخوردار شده است. در این راستا، در پرتو گفتمان اوراسیاگرایی پوتین، روابط گستردهی ایران و روسیه در زمینههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی و اطلاعاتی و هستهای در سطح دو متحد استراتژیک ارتقا یافته است. یر این اساس، سوأل اصلی که در این پژوهش مطرح میشود این است که جایگاه ایران در دکترین اوراسیاگرایی پوتین چگونه بوده است؟ و مهمترین عوامل و متغیرهای تأثیرگذار در روابط هستهای بین دو کشور چه بوده است؟ یافتههای این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی و با رویکردی تاریخی صورت گرفته، نشان میدهد که جایگاه ایران در دکترین اوراسیاگرایی پوتین به نحوی حائز اهمیت است که بدون ایران، دکترین مذکور با مشکل جدی مواجه خواهد شد و متغیرهای عدیدهای بر روابط روز افزون هستهای بین دو کشور تأثیرگذار بوده است که نشان دهندهی همگرایی جوامع و نخبگان داخلی بین دو کشور و سیاست خارجی ضد غربی دو کشور و شرایط بینالمللی کنونی منبعث از جنگ روسیه با اوکراین میباشد.
دکتر دانیال رضاپور، دکتر مصطفی صبوری، اقای محمدباقر مکرمی پور،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده
با استحاله اتحاد جماهیر شوروی سابق و میراث به جای مانده از آن برای روسیه مشکلات عمده ژئوپلیتیکی، ژئواستراتژیکی و ژئواکونومیکی بوده است و موقعیت این کشور در عرصه منطقهای و بینالمللی را به نحو چشمگیری تنزل داد. این نزول به طور قابل مشاهدهای در منطقه خارج نزدیک محسوس بود و سبب شد کشورهای غرب استراتژی بلندمدتی را برای جلوگیری از قدرت بزرگ شدن دوباره روسیه ازطریق نفوذ در خارج نزدیک رغم بزنند. به همین خاطر مداخلات روسیه در بحران اوکراین و سوریه طراحی شده بود تا آمریکا را مجبور به پذیرش معامله جدیدی در مورد آینده نظم جهانی بکند. براین اساس این مقاله در صدد است تا با بهرهگیری از نظریه چانهزنی عقلانی و روش توصیفی- تحلیلی و کتابخانهای به تشریح دلایل دخالت روسیه در بحرانهای اوکراین و سوریه بپردازد. سوال اصلی مدنظر در این مقاله آن است که دلایل بلندمدت دخالت فدراسیون روسیه در بحران اوکراین و روسیه چگونه قابل تحلیل است؟ در پاسخ، توضیح داده خواهد شد که با استفاده از نظریه چانهزنی عقلانی فدراسیون روسیه با دخالت در بحران سوریه و اوکراین بدنبال یک معامله ژئوپلیتیکی بزرگ و سهمخواهی از آینده نظم جهانی به عنوان یک قدرت جهانی خواهد بود.
مجیدرضا مومنی، سجاد کریمی پرشه،
دوره ۳، شماره ۳ - ( ۹-۱۴۰۲ )
چکیده
حضور بخش های خصوصی در منازعات بین المللی همواره در طول تاریخ بشری وجود داشته است. پایان جنگ سرد و ظهور شرکت های خصوصی امنیتی نظامی اشکال دیگری از عملکرد بخش خصوصی را در جنگ ها شکل می دهد . شرکت های خصوصی نظامی امنیتی به عنوان بازیگران نو ظهور در منازعات نظامی شناخته می شوند. پژوهش حاضر تلاشی در جهت پاسخ به این سوال که شرکت های خصوصی امنیتی نظامی چه تاثیر بر جنگ ها و به طور خاص بر منازعه ۲۰۲۲ اوکراین و روسیه بر جای گذاشته است؟ یافته های پژوهش نشان می دهد شرکت های خصوصی نظامی با حضور مستقیم و غیر مستقیم در منازعات نظامی ، انجام امور آموزشی و اطلاعاتی و درگیری های نظامی و از سوی دیگر سلب مسئولیت بین المللی دولت ها نسبت به برخی از اقدامات نظامی در منازعات نقش آفرین هستند و واگنر با حضور در جبهه های نبرد و بر عهده گیری عملیات های نظامی و حضور گسترده در پروژه های امنیتی و آموزشی اطلاعاتی روسیه نقش ویژه ای در جنگ۲۰۲۲اوکراین داشته است . روش پژوهش مقاله حاضر از نوع کیفی و تکنیک نمونه پژوهی با رویکرد پژوهش تبیینی به تحلیل داده ها پرداخته است.
مهربد مرادی، جهانبخش مرادی، حسین کریمی فرد، مجید روحی دهبنه،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
جایگاه جمهوری اسلامی ایران در دکترین اوراسیاگرایی پوتین خصوصاً پس سال ۲۰۱۲، از اهمیت قابل توجهی در سیاست خارجی روسیه برخوردار شده است. در پرتو گفتمان اوراسیاگرایی پوتین، روابط گستردهی ایران و روسیه در زمینههای سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی و اطلاعاتی و هستهای در سطح دو متحد استراتژیک ارتقاء یافت. سوأل اصلی که در این پژوهش مطرح میشود این است که جایگاه ایران در دکترین اوراسیاگرایی پوتین چگونه بوده است؟ و مهمترین متغیرهای تأثیرگذار در روابط هستهای بین دو کشور چه بوده است؟ یافتههای این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی و با رویکردی تاریخی صورت گرفته، نشان میدهد که جایگاه ایران در دکترین اوراسیاگرایی پوتین به نحوی حائز اهمیت است که بدون ایران، دکترین مذکور با مشکل جدی مواجه خواهد شد و متغیرهای عدیدهای بر روابط روز افزون هستهای بین دو کشور تأثیرگذار بوده است که نشان دهندهی همگرایی جوامع و نخبگان داخلی بین دو کشور و سیاست خارجی ضد غربی دو کشور و شرایط بینالمللی کنونی منبعث از جنگ روسیه با اوکراین می باشد.
سجاد احرامی، احسان جعفری فر،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
ائتلاف فراقارهای بریکس واکنشی در برابر تسلط یکجانبه غرب و تلاشهای هژمونیک آمریکا در اعمال تحمیل سیاست های خود در نظام بینالمللی است. این گروه متشکل از کشورهای بزرگ و نوظهور از مناطق مختلف جهان، به دنبال ایجاد یک نظام موازنه قدرت جدید و کاهش وابستگی به ساختارهای سیاسی و اقتصادی سلطه غرب است. با آغاز جنگ اوکراین، بریکس در تقابل میان همراهی با غرب برای منزوی ساختن سیاسی روسیه و اعمال تحریمهای اقتصادی علیه این کشور و حمایت از یکی از اعضای مهم خود قرار گرفته است.. بنابراین این پژوهش به دنبال پاسخ به این پرسش برآمده است که واکنش بریکس از نظر سیاسی و اقتصادی نسبت به روسیه در جنگ اوکراین چه بوده است؟ فرضیه مطرحشده به پرسش مذکور این است که با در نظر گرفتن رویکرد تحول خواهانه بریکس و ساختار تحت نفوذ غرب به نظر میرسد راهبرد بریکس ترکیبی از موازنه سازی نرم و دنباله روی نرم در حمایت از روسیه بوده به طوری در این رویکرد استفاده از ابزارهای دیپلماتیک و اقتصادی در چارچوب نهادهای بینالمللی به منظور حفظ قدرت نسبی برای طرف روسی و همچنین اجتناب از متهم ساختن روسیه در این جنگ بوده است. پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با اسناد کتابخانه ای گردآوری شده است.
آقای محمدرضا عبیدیان،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
از مهمترین بحران های عصر حاضر، بحران اوکراین میباشد. بحران مذکور از جدیترین تنشهای بعد از جنگ سرد بین روسیه و غرب به شمار میرود. این بحران از منظر های مختلفی حائز اهمیت و بررسی است. از انجاییکه قدرت های جهانی بر اساس منافع ملی و کسب قدرت بیشتر در این بحران مداخله کرده اند و از سوی دیگر باتوجه به نقش مهم هویت ها و هنجارها در شکل دهی بحران و همچنین منشا و پیامدهایی که دارد بررسی آن از منظرهای گوناگون ضروری است. ازاینرو دو نظریه مهم روابط بین الملل یعنی رئالیسم و سازه انگاری در تبیین بهتر این موضوع میتواند راه گشا باشد. بدین ترتیب سوال اصلی پژوهش اینگونه مطرح میشود که، ریشه ها و پیامدهای بحران اوکراین از منظر رئالیسم و سازه انگاری چیست؟ فرضیه پژوهش گویای این است که از منظر واقع گرایان، منشاء بحران اوکراین را می توان به جنگ قدرت و منافع ژئوپلیتیکی نسبت داد و انظر سازه انگاران برخورد هویت ها و روایت ها منشا بحران مذکور بوده است. همچنین از پیامدهای آن به ترتیب میتوان به توزیع مجدد قدرت و شکل گیری هویت ها ورایت های جدید اشاره کرد. یافته های پژوهش حاکی از آن است که برطبق نظریه رئالیسم الحاق کریمه به روسیه و حمایت از جنبشهای جداییطلب در شرق اوکراین را میتوان تلاشی برای حفظ نفوذ و کنترل خود بر منطقه دانست. اقدامات روسیه ناشی از تمایل این کشور برای جلوگیری از همسویی اوکراین با غرب، به ویژه ناتو، و بالقوه به چالش کشیدن منافع روسیه بود. از طرفی دیگر سازهنگاران استدلال میکنند میل مردم اوکراین برای ادغام نزدیکتر با اتحادیه اروپا و آرزوی آنها برای اصلاحات دموکراتیک را می توان بیانگر هویت و تمایل آنها برای آینده ای متفاوت دانست. همچنین از نظر پیامدها، واقعگرایی نشان میدهد که بحران اوکراین منجر به توزیع مجدد قدرت و نفوذ در منطقه شده است. درحالیکه سازه انگاران استدلال میکنند که بحران منجر به ارزیابی مجدد هنجارها و شکلگیری هویتهای جدید، هم در داخل اوکراین و هم در جامعه بینالمللی گستردهتر شده است. روش پژوهش این تحقیق بر اساس روش توصیفی- تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای است.