۴ نتیجه برای توسعه
مهدی فیضی، رضا آقایی مزرجی،
دوره ۲، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۱ )
چکیده
دسترسی به توسعه نیازمند درپیشگرفتن سیاستهای داخلیِ هماهنگ با اقتصاد یکپارچه جهانی است. نوشتار حاضر با بهرهگیری از رهیافت نظری دولت توسعهگرای لفتویچ، به نقش محیط بینالملل و سیاست خارجی در توسعه اقتصادی مالزی پرداخته و درصدد پاسخگویی به این پرسش برآمده که محیط بینالمللی و سیاست خارجی، در فرآیند توسعهی مالزی در دورهی زمانی ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۰ از کدام ویژگیها برخوردار بوده است. نگارنده، چنین فرض گرفته است که در فرآیند توسعهی اقتصادی مالزی، حضور ویژگیهای کمککننده به توسعهی اقتصادی در محیط نظام بینالمللی (محیط بینالمللی مناسب) و کنشگریِ مسالمتجویانه در سیاست خارجی (سیاست خارجی توسعهگرا)، نقش بنیادین در کامروایی مالزی در دسترسی به توسعه داشته است. روش پژوهش بهکاررفته در نوشتار، مقایسهای (چندمتغیره / دورهبندی زمانی) و شیوه گردآوری دادهها، کتابخانهای است. یافتههای نوشتار نشان میدهد که در عصر جهانیشدن، دسترسی به توسعه از راهرو سیاست خارجی مسالمتآمیز و بهرهگیری همراهانه از نظام بینالمللی امکانپذیر است.
حسین قلی زاده، فخرالدین فخرالدین،
دوره ۲، شماره ۲ - ( ۶-۱۴۰۱ )
چکیده
سازمانهای غیردولتی عموماً بهعنوان سازمانهایی که به وسیله دولتها و یا توافقات میان آنها به وجود نیامدهاند شناخته میشوند. یکی از مبناییترین نقش آنها در تدوین، ترمیم و توسعه حقوق بینالملل، نقش مشورتی با سازمان ملل، در جهت اثر گذاشتن بر منازعات بیپایان به شیوههای مختلف است. آنها در پی آن هستند که مجمع عمومی و دیگر بخشهای سازمان ملل را برای تصویب قطعنامههایی در موضوعات خلع سلاح، توسعه، حقوق بشر و موضوعات دیگر که جزء علل و ریشههای اصلی منازعات هستند مُجاب نمایند. نتایج این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است، بیانگر آن است نقش مشورتی سازمانهای بینالمللی غیردولتی تا آن اندازه در مسائلی مانند کمکهای بشردوستانه و مسائل امنیتی و هماهنگیها پررنگ شده که گاه منجر به مباحثاتی بین اعضای شورای امنیت و سازمانهای بشردوست میشود.
وریا شبرندی، سـجاد بهرامی مقدم،
دوره ۳، شماره ۱ - ( ۳-۱۴۰۲ )
چکیده
علاقه به کشف معادله شگفت انگیز و اسرارآمیز توسعه عطشی سیرنشدنی و چالش بسیاری از گرایشهای علوم اجتماعی مطالعه درباره نابرابری های توسعه و توسعه نیافتگی کشورها است. با نگاهی به تاریخ توسعه جهان تاریخ تکنولوژی، تاریخ اقتصاد، مخصوصا تاریخ دویست سال گذشته تا دلیل اینکه چه عواملی زمینهساز توسعه نیافتگی ایران در اقتصاد سیاسی شده است. چرا تقریباً ۲۰۰ سال پیش بریتانیا منبع رشد و توسعه اقتصاد مدرن بود و چرا کشورهای دیگر عقب ماندند و چگونه رشد اقتصادی مدرن در سراسر جهان گسترش یافت، کشورهایی که همزمان با ایران یا پس از ایران طی نیم قرن اخیر حرکت در مسیر توسعه و پیشرفت را آغاز کردند (نظیر کشورهای کره جنوبی، سنگاپور، مالزی، ترکیه، چین، برزیل و...)، اکنون وضعیتی به مراتب مناسبتر از ایران در شاخصهای عمده توسعه دارند، چرا بخشهایی از نقاط جهان شروع کردن به تجربه توسعه اقتصادی ؟و چرا اصلا در چنین نقاط از جهان شروع شد؟ پرسش اصلی این پژوهش این که است که چرا برخی کشورهای مثل ایران گرفتار چرخه شوم توسعه نیافتگی است و در مسیر توسعه جا مانده است و در حالیکه اکثر کشورها در مسیر رشد و توسعه قرار گرفته، پس عوامل رشد و توسعه چیست؟ فرضیه پژوهش این است که اگرچه نمیتوان به معمای توسعه و توسعه نیافتگی کشورها پاسخ یکدستی داد، اما مقایسه و تقابل نظریههای برای تعامل اسرارآمیز عوامل نهادی غیر اقتصادی جغرافیا، فرهنگ(مذهب) و نهادها، کمیت و کیفیت جمعیت و تاریخ استعمار تاثیر قابل توجهی بر توسعه یا توسعه نیافتگی کشورها به خصوص ایران داشته است.
مهرداد عطائی، مسعود مطلبی، سید مصطفی ابطحی،
دوره ۳، شماره ۴ - ( ۱۲-۱۴۰۲ )
چکیده
چکیده
حکمرانی خوب، امروزه به شدت مورد توجه محققان علوم اجتماعی بوده است. طبق جدیدترین تعریف بانک جهانی، حکمرانی خوب، در اتخاذ سیاستهای پیشبینی شده، آشکار و صریح دولت (شفافیت فعالیتهای دولت) متبلور میباشد؛ این مرکز جهانی در گزارشی به بررسی اثرات حاکمیت نامطلوب بر تأخیر رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه پرداخته؛ و در این گزارش ـ که ناشی از نگرانیهای مربوط به رابطه توسعه، دموکراسی و موضوعات متنوع اجتماعی میباشد ـ مفهوم حکمرانی خوب را مطرح نموده؛ و نتایج گزارش بر این موضوع استوار است که، ضعف در بهکارگیری و عملی نمودن اصول حکمرانی خوب، یکی از مهمترین موانع رشد و توسعه در کشورها میباشد. با توجه به اصول اساسی حکمرانی خوب، یکی از مهمترین نظریات معاصر و جدیدی که توانایی بالایی در تحقق آنها دارد؛ نظریه دموکراسی کثرتگرا (پولیارشی) رابرت دال است. بر همین اساس این پژوهش با روش کتابخانهای و نوع تحقیق براساس بررسی روابط همبستگی میان متغیرها است در پی پاسخ به این پرسش است که چه رابطهای می توان میان حاکمیت حزبی در دو کشور ایران و فرانسه با شاخصههای «حکمرانی خوب» و نظریه چندسالاری (پولیارشی) رابرت دال برقرارکرد. با توجه به سیاستگذاری ۲ کشور ایران و فرانسه برای نیل به الگوی «حکمرانی خوب» که هدف پژوهش درک نقاط قوت و ضعف در «نقش احزاب برای نیل به حکمرانی خوب» می باشد. و تطبیق آنها با نظریه رابرت دال و مفهوم حکمرانی مطلوب؛ در این پژوهش به یک رابطه همخوانی و همبستگی میان نظریه دموکراسی کثرتگرا رابرت دال با الگوی «حکمرانی خوب» رسیده ایم.